سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که عارفان را با رازگویی طولانی اش، مأنوس ساخت و بر خائفان، لباس دوستی خود پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام]
از هردری سخنی+خطابه غدیر+ جشن غدیر+ خاطرات تلخ وشیرین
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» درشهادت دختر رسول الله - فاطمه زهرا (س)

?فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو بر فاطمه بعد از پیمبر شد

 

 

مگر آن گفته های شاه خاتم رفته از گوشت              که بعد ازرحلت او فاطمه از غم مکدر شد

بگفت احمد مکرر فاطمه بضعه  منی                       چرانسبت به او پس ظلمها زامت مکررشد

همان زهرا که احمد زاحترامش  گفت با امت                دریده نامه ی ارثش زخصم شوم کافر شد

نخشکیده هنوز از آب  غسل شاه خاتم کفن                 که نار ظلم در باب سرایش شعله آور شد

دل بشکسته اش اورا نبود بس در غم بابش                 که پهلویش شکسته آن چنان از ضربت در شد

نبود بس سینه اش را ناله های جانگداز غم                 که آزرده زمیخ در زاعدای ستمگر شد

نبود بس تیرگی روز در چشمش زهجر باب                    که نیلی آنچنان از سیلی  آن رخسار انور شد

زضرب تازیانه دشمن دین بازویش راخست                   مصیبت دیده ای را تسلیت آنسان مقرر شد

چرا حبل جفا بر گردن حبل المتین بستند                    چرزا مغلوب دست روبه دون ،شیر داور شد

قضا بر بست دست شیر حق را ورنه در آندم                کجاروبه ، رها از دست ضرغام غضنفر شد

ز لطف مرتضی و آل پاک اوست کاندر طوس                بدوران مرثیه خوانی  ، مدامی شغل (آذر) شد .

اثر طبع آذر خراسانی -به نقل از جلد اول دیوان آذر -صص-55-56 -چا پ سوم -1348 شمسی  انتشارات طوس----------



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( پنج شنبه 98/10/19 :: ساعت 7:58 عصر )
»» دروصف علی وزهرا (ع)

در توصیف حضرت زهرا (س)

امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها
از باغ از بهار نه، از مادرانه ها
از دست پر امیدم و تسبیح دانه ها
از این دلی که پر زده از آشیانه ها
شکرش میان این همه سر سروری شدیم
مانند یازده پسرش مادری شدیم
آیینه ای گرفته خدا در برابرش
خورشیدی از تمامی انوار انورش
امشب خدا نشسته، خدا با پیمبرش
امشب پدر رسیده به دیدار مادرش
تعظیم تو به او نه که بر هست واجب است
از این به بعد بوسه بر این دست واجب است
تا محو کرده نام شما قیل و قال را
پیدا نموده با تو کرامت کمال را
گم کرده عقل پیش شکوهت خیال را
پنهان جمال کردی و پیدا جلال را
هر چند کار توست که پیغمبری کنی
تو آمدی که پای علی حیدری کنی
این باغ ها معطر زهراست یا علی
این موج، موج کوثر زهراست یا علی
آری تمام باور زهراست یا علی
نام تو نام دیگر زهراست یا علی
آغاز آفرینش از آغاز فاطمه است
یعنی علی حقیقت اعجاز فاطمه است
عمریست تا به لطف تو زنجیر می شویم
با بوی نان تازه نمک گیر می شویم
باز از تنور روشن تو سیر می شویم
شکرش کنار خان? تو پیر می شویم
در روضه باز چایی دم کرد? تو بود
این لطف ، لطف دست ورم کرد? تو بود
خانم میان صحن رضا نام تو بس است
پای ضریح وقت شفا نام تو بس است
پایین پا بجای دعا نام تو بس است
دردیم اگر برای دوا نام تو بس است
نام تو بر لبم دم باب الجواد بود
فیض تو بود و از سر من هم زیاد بود

آواره ایم پای شما خوش بحال ما
مشمول هر دعای شما خوش بحال ما
پروانه ی عزای شما خوش بحال ما
مجنون کربلای شما خوش بحال ما
آهی بکش که سینه ی ما کربلایی است
تا یاد توست حال دلم مجتبایی است
می خواست تا که حامی مادر شود نشد
مرهم برای زخم کبوتر شود نشد
تا مانع هجوم ستمگر شود نشد
شاید بجای روی تو پرپر شود نشد
ای وای من که برگ گلی ضرب شست خورد
ضربی ز روی و ضربه ای از پشت دست خورد
حسن لطفی

+        | 

از عشق خود جدا شدن آسان نیست
یا دست کم برای من آسان نیست
هر چیز سخت در سخن آسان ست
مرگ عزیز در سخن آسان نیست
طومار عاشقیست که میپیچم
پیچیدن تو در کفن آسان نیست
آه ای عزیز مصر علی! از تو
راضی شدن بپیرهن آسان نیست
گیرم که زینبین تو خوابیدند
آرام کردن حسن آسان نیست
خود مرد جنگیَم من و میدانم
با میخ جنگ تن به تن آسان نیست
دلهای عاشقند که میفهمند
بی عشق خویش زیستن آسان نیست
محسن رضوانی

+        | 

شاید آقا بیاید این هفته
پرده از رخ گشاید این هفته
عمر من طی شده به این امید
شاید این هفته، شاید این هفته
جمعه ها می روند از پی هم
غصه ام سر نیامد ، آقا هم
ای نگار دلم، نمی آیی؟
غمگسار دلم، نمی آیی؟
در دل شعله ها، دلم سوزد
به کنار دلم، نمی آیی؟
نفسم بند آمده از غم
غصه ام سر نیامد، آقا، هم
پیر هجرت شدم، بیا پیرم
روی ماهت ندیده می میرم
تا زمان رسیدنت، هر سال
روضه ی فاطمیه می گیرم
صاحب العصر و زمان، عجِّل
فاطمیه شده، عزیزه دل
سوی من یک نگاه، یک دفعه
تا شوم رو به راه، یک دفعه
گر به ما سر زدن خطا باشد
تو و یک اشتباه ، یک دفعه...
قدمی رنجه کن، گل نرگس
بهر زهرا گرفته ام، مجلس
ای سرا پات مثل پیغمبر
نقش امضات مثل پیغمبر
فاطمه در میان آتش و آه
گرم رویات، مثل پیغمبر
ای تمام نیایش زهرا
زود برگرد، خواهش زهرا

+        | 

پرواز در دو بال کبوتر دو بخش شد
یک بخش داشت با لگدی در دو بخش شد
یک بخش داشت یاس که در خانه ی علی
تاپشت در نیامده پر...پر...دو بخش شد

دیشب هزار تار به هم بافته ولی
امشب به زور گیسوی دختر دو بخش شد
هی در زدند و خانه به حیدر نگاه کرد
آن قدر در زدند که حیدر دو بخش شد
ما ، چند نقطه ، وای ، در از روبرو رسید
ما... ، خورد در به پهلو و مادر دو بخش شد
قبلا سه بخش داشت برادر به گفتگو
"محسن" که شد شهید برادر دو بخش شد
مهدی رحیمی

+        | 

می‌خواهد آسمان به زمین افتد وقتی جدا کنند دو عاشق را
وقتی که بی بهانه بگیرد مرگ از مردِ عشق یار موافق را
در یک نگاه غربت و خواهش بود، در یک نگاه شرم و سفارش بود
طاقت نداشت واژه در این معنا  تا بشکند سکوت دقایق را
تنها نگاه بود که می‌پرسید تنها نگاه بود که می‌فهمید
تنها نگاه بود که در خود داشت تصویری از تمام حقایق را
دل کند از صدف تنِ مروارید، دریا کشید درد و به خود پیچید
وقتی که موج با کمک صخره درهم شکست قامت قایق را
عطر گلاب پر شده در آفاق، یک باغ بود لیلی ما یک باغ
یاسی کبود داشت به رخسارش، بر سینه داشت داغ شقایق را
صورت به اشک شسته گل شب بو، از رنگ ارغوان زده بر بازو
بر دست بسته مرد، طناب آن‌سو، تا رو کنند دست منافق را
با گریه‌هایشان هم اگر قهرند، مثل غریبه در دل این شهرند
باهم خوشند با همشان بگذار این قلبهای از همه فارغ را
این شهر داد دست که بیرق را ؟ وقتی نخواست فاتح خندق را
وقتی شکست آینه‌ی حق را، باید ببیند آینه‌ی دق را

حیفند این دو پرچم بی‌رنگی، بر بام این مدینه‌ی دل سنگی
شاید به سِحر ، «هر چه که لایق‌» ها رنگی کنند روح خلایق را
بر آتش به در زده نازیدند، بستند دست میر و نفهمیدند
سیلی به روی عشق نخواهد کرد، با آبرو فراری سابق را

این درد بی کرانه تر است از میخ، این درد مانده در بدن تاریخ
پیدا کنید در سحری روشن، یاران! طبیب عاشق حاذق را
اِلّا المطهرین مسیحا دم! با مریم شکسته‌ی ما مَحرم!
با مرهمی بیا و تو درمان کن، قرآنِ خون گرفته‌‌ی ناطق را
 قاسم صرافان

+        | 

?

رنگِ پاییز به دیوارِ بهاری افتاد
بر درِ خانه ی خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او ایل و تباری افتاد
آنقدر ضربه ی پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنارِ در و در نیز کناری افتاد
بعدِ یک عمر مراعاتِ کنیزانِ حرم
فضه ی خادمه آخر به چه کاری افتاد
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود دو سه باری افتاد
ناله ای زد که ستون های حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خواری افتاد
وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
آنقدَر فاطمه از دست علی بوسه گرفت
بعد از آن روز دگر رفت و کناری افتاد
علی اکبر لطیفیان

+        | 

چه غم اگر که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

دعای مادر تو بود و آمین رسول
خدا برای عزای تو مستجابم کرد
بگو بهشت که بر ما قلم کشد ، زهرا
برای خاک حسینیه انتخابم کرد
مرا نوشت کبوتر، به کربلایم برد
مرا نوشت بگریم، خودش گلابم کرد
نفس بده که بسوزم، من از نفس هایت
که سنگ بودم و داغ حسین آبم کرد
غبار بودم و شش گوشه اش عقیقم ساخت
گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد
حسین کُشت تو را بس که اشک می ریزی
تو هم مرا بکش آقا که غم خرابم کرد
دلم قرار ندارد گمان کنم امشب
که آه تو پر دلشوره ی ربابم کرد

+        | 

نه مثل ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی شبیه (( ماه )) شب قدری
شبیه آیه تطهیری شبیه سوره اعطینا
شناسنامه ی تو صبح است پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران ، درود ما به تو ای دریا
کبود شعله ور آبی سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز به گل نشستن تو فردا
بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا به سمت قبله عاشورا
علیرضا قزوه

+        | 

+        | 

پشت در تا جای یار من گرفت
شعله در را بر سر دامن گرفت
میخ کارش وصل کردن بود حیف
میخ در یار مرا از من گرفت

از خجالت جای آتش جای دود
رنگ سرخی صورت آهن گرفت
در همانجا پشت درب باغچه
غنچه ی نشکفته ام مدفن گذفت
بی حیایی که ز بغض باغبان
خنده ی گل را از این گلشن گرفت-
-بعد ها در نامه ای که داده بود
کشتن یار مرا گردن گرفت
گفته بود آن روز وقتی فاطمه
پشت درب خانه اش مأمن گرفت
بر دل در آنچنان با پا زدم
که دل هر دوست ، هر دشمن گرفت
شیشه ای افتاد و باری خرد شد...
.
.
.

+        | 

جهان برای شکوفا شدن مهیا بود
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود
که دست فاطمه در درست های مولا بود
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود
قرار شد که شما بی قرار هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دمادم کنار هم باشید
و در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید
نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبله ی من هم علیست فاطمه هم
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد
نوشته ام که سفارش نه بلکه خواهش کرد
همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانواده ی من احترام بگذارید
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدون علی رنگ و بو نخواهد داشت
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت
شنیده می شود از آسمان صدایی که...
کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...
نوشت نام تورا ،نام اشنایی که ـ
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد
نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد
دلیل خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است
نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد
ز درک خاک مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درون خانه بهشت معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت
چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست
و شأن وصف تو اوصاف این چنینی نیست
و جای صحبت این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا
گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا
که گرد چادر تو آسمان طواف کند
و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند
که این شکوه جهان را پر از عفاف کند
کتاب زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد
در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود
و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود
درون خانه ی تو نان فقر آجر بود
شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود
بهشت عالم بالا برایت آماده است
حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است
به حکم عشق بنا شد در آسمان علی
علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی
چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!
 به نان خشک علی ساختی، به نان علی
از آسمان نگاهت ستاره می خواهم
اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-
به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم
کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم
به شعر از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کن و اینبار هم اجازه بده
به افتخار بگوییم از تبار توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم
اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست
((کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست))
سید حمیدرضا برقعی

+        | 

از خدا اول برایت اذن پوشیدن گرفتم
بعد هر شب بین انگشتم نخ و سوزن گرفتم
سوزن مژگان می آمد با نخ اشکم برایت
از کنار بوریا یی کهنه پیراهن گرفتم
بارها پیراهنت را بر تنت پوشانده آن وقت؛
در خیال خود سرت را نیز بر دامن گرفتم
دیدم آن نامرد را بر سینه ات با تیغ عریان
پیرهن را هر زمان از قسمت گردن گرفتم

پهلویش گر پاره گشته در میان کوچه ای تنگ
پیرهن را از دهان آتش و آهن گرفتم
گرچه چون مشتی ستاره زیر پا و پاره پاره
عاقبت فرزند خود را در میان تن گرفتم
 +  مهدی رحیمی

+        | 

یا زهرا...

لب بسته ای و چشم ترت حرف می زند
«در»، جای قلب شعله ورت حرف می زند
هر چند مدّتی ست که در خانه ساکتی
اما سکوت دور و برت حرف می زند
حتّی نسیـــم از لب دیوارهـــای شهر
کوچه به کوچه از سفرت حرف می زند
هر بار حرف کوچه و دیوار می شود
آرام با خودش پسرت حرف می زند

***
دستی کشیده ای به سر و روی خانه ات
ای پر شکسته بال و پرت حرف می زند
امروز شهر از خبر رفتنت پر است
دارد مدینه پشت سرت حرف می زند
***
کوثر بهانه ای ست که تعداد نقطه هاش
از طول عمر مختصرت حرف می زند*

حامد تجری


* در سوره ی کوثر هجده نقطه وجود دارد

+        | 

حرفی ، کلامی ، مطلبی ، چیزی ، جوابیساکت تر از هر دفعه ای مثل کتابیاز چه نمی خواهی شفایت را بگیری؟تو خود مفاتیح الجنان مستجابییک دست تر از دست نیلی ات ندیدمدر زیر این چرخ کبود و سقف آبیامروز با دیروز خیلی فرق کردیدیروز آیینه ولی امروز قابیاین خانه محتاج کمی نور است ، ور نهتو رو بگیری یا نگیری آفتابیبا دست پخت تو سر سفره نشستموقتی نباشی تو ، چه نانی و چه آبیپروانه ها را گفته ام دورت نگردندشاید شب آخر کمی راحت بخوابیعلی اکبر لطیفیان?



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد حسن اسایش ( دوشنبه 98/10/16 :: ساعت 5:57 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو
? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م
? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م
مشکل دین را حسین با زینب آسان کرد ورفت
امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت
درشهادت رسول خدا (ص) وشهادت امام مجتبی (ع)
عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع) عزای رسول الله
خورشید رفته است ولی ساحل افق...
محرم وعاشورای حسینی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 44
>> بازدید دیروز: 62
>> مجموع بازدیدها: 378644
» درباره من

از هردری سخنی+خطابه غدیر+ جشن غدیر+ خاطرات تلخ وشیرین

» پیوندهای روزانه

از هردری سخنی -از هرکجا تصویری [38]
[آرشیو(1)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
ماه انقلاب[18] . در بعثت رسول الله - غارحرا و رسالت محمد (ص) وغروبی سخت دلگیر است[7] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع[4] . آمد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قرآن ده مژده[4] . امام حسین وحضرت زینب (ع) مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت کر[3] . بشارت شیعیان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر فزون شد بر خلایق لطف وجود[3] . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه ش[3] . ---غروبی سخت دلگیراست           ومن ، بنشسته ام اینجا، کنار غار[3] . مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است مزده که[3] . ولادت امام سجاد (ع)-دویار ویاور قرآن - دوصدرالدین - دوبدرالدین_[2] . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد            چه بیدادی زتو[2] . روستای کوچ نهارجان یا کوچ خراشاد-شهرستان بیرجند معرفی روستای کو[2] . عزای رسول الله (ص) -امام مجتبی (ع) وامام رضا (ع) عزای رسول الله[2] . باز کنز جود حق را فتح باب دیگر است باب رحمت را دگر باره طلیع اکب[2] . مژده که میلاد شه خاتم است       عیدسعید نبی اکرم است     مژده که[2] . ماهی شده در ماه رجب جلوه کر امشب        کز شرم نهان است به کردون[2] . ? مژده که میلاد شه خاتم است عید سعید نبی اکرم است     م[2] . ? الهی سوخت از این زهر کاری جسم وجان من             شرر بگرفت از[2] . -در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان[2] . در ولادت امام حسین وابوالفضل العباس[2] . در ولادت امام زمان . در ولادت امام زین العابدین . در ولادت امام سجاد . در ولادت علمدار کربلا . در ولادت علی اکبر . در ولادت قمر بنی هاشم . در ولادت مهدی موعود(عج...) . در ولادتمولی امیر المومنین علی _ در ولادت مولود کعبه - در ولادت . درشهادت امام هادی . درشهادت بانوی دوعالم -دخت رسول الله-فاطمه الزهرا (سلام الله علیه . درشهادت دخت نبی . درشهادت دختر رسول الله - درشهادت فاطمه زهرا - در شهادت دخت نبی - . درشهادت مولی امیر المومنین -کشته شد حیدر . درولادت امام حسن عسکری :مژده که شد چهره نما عسکری گشت عیان نور خ . درولادت امام رضا . درولادت امام زمان . درولادت اماممهدی . درولادت دخت نبی . درولادت دوبرادر جانباز-امام حسین (ع) وابوالفضل (ع) بشارت شیعیان . درولادت ولی عصر؛؛قائم آل محمد . رهبر دین . در روستای کوچ نهارجان بیرجندوبسیاری ازروستاهای دیگراین شهرستان ر . در شهادت امام باقر (ع) . در شهادت امام جعفر صادق . در شهادت امام موسی کاظم (ع) . در شهادت امام هفتم . در شهادت رسول خدا(ص)،امام مجتبی،امام رضا (ع) . در شهادت زندانی بغداد . در شهادت فاطمه الزهرا . در شهادت همسر علی (س) . در عزای رسول الله -امام مجتبی -امام رضا -یا رسول الله -داغت بر ع . در متولدین ماه شعبان . در ولادت ابوالفضل العباس (س) . در ولادت امام باقر(ع) . در ولادت امام حسن مجتبی . در ولادت امام حسین . ? ---هیچ کس هم چون حسین بن علی لشکر ندارد        هیچ لشکر رهبری . 6.jpgشهاىت امام حسین(ع)-5.jpg1حسین جان-2 (2).jpgشهاىت ا . ?   تا به محراب دعا خون خدا شد ریخته                 حرمت ا . - ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب ماه خروج پیشرومومنان بود ماه . ----------- هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله - غدیر خم _ خطا . ?   ------ -----خالق از بحر ولایت گهر آورده برون       یا ک . ?   -آ مد شب میلاد علی شمس خراسان فرزند نبی ،رهبردین،حامی قر . ?   خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش ه . آمد شب میلاد علی شمس خراسان-فرزندنبی-رهبر دین -حامی قرآن . آنچه باید از لاخ مزار کوچ بدانیم . ازبهر جهاد اکبر آوردی . ازبهر علی تو دختر آوردی . ازلاخ مزار کوچ چه میدانیم؟ . اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذاری شده است: یکی حدیث ثقلین (1) . -البش که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آمد . البشارت که . البشارت که جهان باز منور آمد        ظاهر از پرده ی عصمت مه دیگر . ---البشارت که عیان مهر فروزان آمد ظاهر از پرده ی عصمت رخ جانان آ . بمناسبت شعبان - در ولادت دوبرادر جانباز - در ولادت امام حسین وقم . تا زتیر بن مرادی تارک حیدر شکست              قامت آدم خمید وپشت . تغییر قبله وپذیرش توبه آدم = وفات امام هادی، زیمب،ابوطالبوخدیجه . تلاش میرمحمدلهنیا برای کوچ . جانبازان امام حسین . -جشن دوشهزاده بی نظیر است مژده که میلاد شه ووزیر است پیک الهی خ . حامی قرآن . حرکت کشتی مو . خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز . داردسه جا امشب عزابهر عزیزان . امشب زبرج فاطمه ماهی فروزان آمده . امشب سه جادارد عزا بهر عزیزان . اولین سپاه دانش کوچ نهارجان . اولین مدرسه درکوچ . اولینسپاه دانش کوچ . ای دخت رسول نوبر آوردی . اینجا کوچ  نهارجان،کوچ خراشاد،کوچ نوفرست،کوچ باقران،کوچ ترکان،کو . ---باز از کنوز رحمت والطاف کردگار آیات صنع در همه عالم شد آشکار- . محرم . محرم ماه . محرم ماه خون موضوع:سه شنبه 20 تیر 1402برچسب:محر م ماه خون ماه حس . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهادت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسی . محرم-ماه خون وقیام -ماه شهاىت -ماه شکست دشمن ماه قیام ،ماه حسین . مژده ز میلاد ولی خدا       شاه ولایت علی مرتضی     مژده زمیلاد ش . مژده مژده شد روشن، ُ چشم اهل دین به به گشته جشن میلاد میر مومنین . ماه قیام ،ماه حسین ، ماه انقلاب من زینبم - زکربلا آمدم به شام . فلک باآل پیغمبر بسی جور وجفا کردی ستم اندازه ای دارد ،توبیحد ظلم . فلک دانی چه ظلمی از تو برزهرای اطهر شد چه بیدادی زتو بر فاطمه بع . ماه حسین . عزای رسول الله (ص)                      یارسول الله داغت بر عزیز . عیان مهر فروزان آمد . غدیر از نگاه چهارده خورشید . غدیر خم-حجه الوداع -خطابه اول -خطابه دوم در منی -بیعت عمومی -بیع . ساقی کوثر . سلام.سال 1384 بود که ار ما دعوت شد برای گرفتن  برگه های سهام‌عدا . سلطان انس وجان که ازاو زنده دین بود          مدحت سراش حضرت روح . سنگ نوشتهای قبوردربیرجندوکوچ بیرجند فراوانندارجمله درباره مادرنم . شمس خراسان . شهادت امام هادی (ع)----محبوس سامرا (امام هادی )--- هادی دین ن . گه مدینهرود گه خراسان . مادر حسنین . مادران بیرجندی ویا کسانی که می خواهند کودک گریه نکند وزودتر بخوا . فارغ التحصیلان کوچ . فرزندنبی . در توصیف حضرت زهرا (س) امشب نشسته ام بنویسم ترانه ها از باغ از ب . ولادت فاطمه الزهرا(س) -دخت نبی اکرم (ص) البشارت که عیان مهر فروز . یا سول الله داغت بر عزیزان زود بود . یا محمد دحترت امشب پسر آورده است . ----یارب این زندانی مظلوم سبط مصطفی است ؟              یا خلیل ا . یکدختر قهرمان ، زشیر حق . -----کشته شد شیر خدا، ُآه و واویلا ابن عم مصطفی ، آه وواویلا . کوچ نهارجان -کوچ خراشاد -کوچ نوفرست -نیمه رمضانی -شوخوانی -مناجا . مشکل دین را حسین زینب آسان کرد ورفت          کربلا را خوابگاه ن . من زینبم زکرببلا آمدم به شام . میلاد امام باقر امام علی وامام جواد وپیون . میلاد حسن سبط رسول است امشب نبریک به زهرای بتول است امشب شادند م . میلاد حسن سبط رسول است امشب           نبریک به زهرای بتول است ام . نام آوران کوچ . همسرعلی .
» آرشیو مطالب
آذر 94
شهریور 94
خرداد 94
دی 93
تابستان 95
پاییز 94
پاییز 95
زمستان 95
بهار 96
زمستان 93
پاییز 93
تابستان 96
پاییز 96
زمستان 96
تابستان 97
بهار 97
زمستان 94
بهار 94
پاییز 97
بهار 98
زمستان 97
تابستان 98
زمستان 98
بهار 99
تابستان 99
پاییز 99
زمستان 99
بهار 0
تابستان 0
پاییز 0
زمستان 0
بهار 1
تابستان 1
پاییز 1
زمستان 1
تابستان 2

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دارالقران الکریم جرقویه علیا
(✿◠‿◠) kolbehf1.ir .•°*
بلوچستان
کارشناس ارشد اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
اکبر پایندان
چشمـــه ســـار رحمــت
نهانخانه جان
سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید
ادبستان
گل خشک
°°FoReVEr••
آلبوم محمد حسن اسایش
بـــــــلوک7
ashura.shia.muharram
آقاسیدبااجازه...
سلام
Smile of dream

» صفحات اختصاصی


» لوگوی لینک دوستان













» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب