ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
سلام
خيلي عالي بود اين مطلب من خيلي حال کردم باهاش

نکته هايي که گفته بوديد عالي بودن
پاسخ

? خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيده روي آينه ي آسمان هنوز گرد   خورشيد رفته است ولي ساحل افق مي سوزد از شراره ي نارنجيش هنوز  وز شعله هاي سرخ شفق ، نقش يک نبرد تابيده روي آينه ي آسمان هنوزگرد غروب ريخته در پهن دشت رزم پايان گرفته جنبش خونين کار زارآنجا که برق نيزه وفرياد حمله بود پيچيده بانگ شيهه ي اسبان بي سوارپايان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطيده روي بستر خون پيکري شهيدخاموش مانده صحنه وگويي زکشتگان خيزد هنوز نغمه ي پيروزي واميداين دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ي آن جاودانه رزماينک دوسوي صحنه ، دو هنگامه ديدنيست يکسولهيب آتش ويکسو غريو بزماين دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوراناين دشت ديده است يکي صحنه ي شگفت اين دشت ديده است يکي رزم بي اماناين دشت ديده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده انداين دشت ديده است که پروردگان دين جان برسر شرافت ومردي نهاده انداين دشت ديده است که هفتاد تن غيور بگذشته اند از سر وسامان زندگيبگذشته اند از سروسامان که بگسلند از پاي خلق رشته ي زنجير بندگيامروز زير شعله ي خورشيد نيمروز بر پاشده است رايت بشکوه انقلابباليده است قامت آزادگي وعشق تابرفراز معبد زرين آفتابازپرتو جهنده ي شمشيرهاي تيز خورشيدها دميده به هنگام کار زاربانگ حماسه هاي دليران راه خق رفته ست تاکرانه ي آفاق روزگارخورشيد رفته است وبپايان رسيده رزم اما نبرد باطل وحق مانده ناتماموين صحنه ي شگفت بگوش جهانيان تاروز رستخيز صلا ميدهد ((قيام))*-به نقل ازگلستان حسين -صص 130-131 -انتشارات آشنا - چاپخانه نسرين -رمضان 1389 هجري قمري-گرداورنده رضا رضا نور گيلاني رود سري -سروده.م.آزرم -----?